‏نمایش پست‌ها با برچسب هوس. موضوع من اين نيس كه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب هوس. موضوع من اين نيس كه. نمایش همه پست‌ها

۲۹ آبان ۱۳۸۸

زن هايي كه مثل زعفرانند

قبل از هر چيزي سر آستين هاي سفيد توجه م رو جلب كرد . بعد هم، ابروهاي پيوسته . هر دو مانتو هايي يك شكل پوشيده بودند . سياه، با كمر بند پهن روي كمرگاه . وقتي مي نشستم، دخترك سمت راستي بازوي سمت چپي را گرفت . پانزده شانزده سالي بيشتر نداشتند. ريز ريز توي گوش هم حرف مي زدند و مي خنديدند . صورت هاي گرد هم شكل، انگشترهاي مرواريد يكسان و روسري هاي آبي ساتن . دوقلو بودند. و اگر هم نبودند، اصرار داشتند كه اين طور به نظر برسند. سمت چپي اما، زيباتر بود . يكي از آن لب هاي سلما هايكي روي صورت ش داشت. و پره هاي بيني كوچك ش شياري خاستني داشت،( از همان ها كه نگار فروزند خودش را كشته كه داشته باشدش و نشده، دماغش شده نك سهره) .همان سمت چپي ابروهاي پر پشت تري هم داشت بر نداشته اما . ريز ريز كه مي خنديدند با كنار دستي من هم حرف زدند . زن جوان مادرشان بود لابد. نيم رخش به من بود. يك خال اضافه تر داشت از دختركان. از زاويه اي كه من نشسته بودم همه چيز ش را داده بود به دو دخترش، الا اين يك خال. فكر كردم پيروز ميدان بوده ماده اي قوي ...سه زنِ شبيه همِ جوان و گرم . حرارت شان فضاي كوچك را پر كرده بود. بوي تن شان قاتي بوي اسپري گرم و ارزان قيمت ،نفس عميقي كشيدم . زن مي شد آدم كنارشان . تنم مور مور شده . حسودي كردم به مردشان . به مردي كه توي خانه ي اين سه زن ست . آدم دلش مي خاهد، در حمام گرم و بخار گرفته اي را كه توي ش وول مي خورند ، نا به هنگام باز كند، بپرسد، ميخاي پشت ت رو بشورم . پستان هاي درشت شان را، فرورفتگي گرد ناف شان را روي برجسته گي شكم نگاه كند، دست بكشد روي پوست كشيده ي ران شان، بوي بخار حمام را توي سينه كند و بعد در برود . به آن مرد فكر مي كنم جلوي چشم ش، اين سه زن در هم مي لولند . يكي پاي ديگ و ديگچه ي تفلون روي اجاق قيمه بار مي كند، آن يكي اس ام اس ش را مي فرستد و اين يكي هم چاي ريخته، لابد وقتي خم مي شود تا قندان را بر دارد مي تواني شياار پوست بين دو پستان را رد بگيري تا سينه بند توري و گلي رنگ ش . همه ش به آن خانه فكر مي كنم كه گرم ست . به آن پنج شش بسته نوار بهداشتي كه در ماه مصرف مي شود . نبات و زنجبيلي ي كه در چاي حل مي شود. چشمك خندان مادر به پدر كه اين دختره باز اونجوري شده برو از عباس آقا نوار بگير حواست باشه بالدار بگيري . وقتي نگاه شان مي كنم نمي شود به سينه هاي رگ كرده شان هنگامي كه از نگاه هاي عاشقانه پسركي دراز و بد شكل حرف مي زنند فكر نكنم . زن هايي كه كنارشان آدم زن مي شود . زنهايي كه مثل زعفرانند . زود عرق مي كنند . تاپهاي قرمز و دامن هاي گلدار مي پوشند . پستان هاشان لابد طعم هلو مي دهد حسودي مي كنم به مردها ... ء


پ.ن : تو وبلاگ قديمي هم اين تكيه ي امروزم رو گذاشتم ....هويجوري